دیفای 2 چیست؟ پروژه های DeFi 2.0 و تفاوت آن با دیفای
فهرست مطالب
- DeFi 2.0 یا دیفای 2 چیست؟
- تحول دیفای و نفوذ آن به لایه های مختلف اجتماعی
- تفاوت دیفای و دیفای 2
- پاسخ DeFi 2 به مشکل نقدینگی
- یک مثال برای درک بهتر دیفای 2: OlympusDAO
- یک حرکت زیرکانه در قالب دیفای 2
- دیگر مشکلات DeFi 2.0
- پروژه های DeFi 2.0 و رویکردی نوین در تجاری سازی
- دائو در قلب پروژه های دیفای 2
- مثال هایی از پروژه های DeFi 2.0
- ارزهای دیجیتال دیفای 2
- متاورس و دیفای
دیفای 2 (DeFi 2.0) مجموعهای از پروژههای مالی غیرمتمرکز است که برای تقویت پروژههای قبلی محصول دیفای 1 پیشنهاد شده و میشوند. در این جنبش جدید از انقلاب دیجیتال، هدف افزایش نقدینگی و بهبود در مقیاسپذیری، حاکمیت و امنیت در بسترهای اقتصاد غیرمتمرکز است.
دیفای به طیف وسیعی از ابزارهای غیرمتمرکز اشاره دارد که با هدف انتقال مفهوم دارایی و مالکیت آن به دنیای مستقل و سوار بر بلاکچین طراحی شدهاند. اما این ابزارهایی که در کمتر از 15 سال از تولد بلاکچین تعریف شدهاند، بی نقص نیستند و برای پوشش این نقصها و توسعه اهداف غیرمتمرکز نیاز به یک تجدید قوا همیشه احساس شده است.
DeFi 2.0 همان نیروی دوباره و موج بلندتر از سونامی اقتصاد دیجیتال و غیرمتمرکز است که زمزمههای آن در چند سال اخیر به گوش میرسید. درواقع، دیفای 2 جبهه جدیدی از سنگرهایی از جنس پروژههای کریپتو است که برای حفاظت از انقلاب دیجیتال و تعریف همهجانبه آن شکل گرفته است.
در این مقاله به این سوال که دیفای 2 چیست پاسخ روشنی خواهیم داد، پروژه های دیفای 2 را معرفی میکنیم و به ارزهای دیجیتال دیفای 2 اشاره میکنیم. درنهایت، به تفاوت دیفای و دیفای 2 خواهیم پرداخت.
DeFi 2.0 یا دیفای 2 چیست؟
دیفای 2 چیزی نیست جز تعمیم، توسعه و ترمیم پروتکلهایی که حول مفهوم بلاکچین و برای استقرار نظام غیرمتمرکز مالی شکل گرفتهاند. بهویژه، نسل اول را که با معرفی بیتکوین در سال 2009 معرفی شدند، دیفای 1 میخوانند و قرار است نسل دوم آن بر ستونهای دیفای 1 یک طبقه بالاتر روند و بهبود و توسیعی بر آن باشند.
شبیه مفهوم انقلابهای صنعتی که از کشف و بهرهبرداری از نیروی بخار در قرن 18ام معرفی شدند و تا به امروز 4 نسل از آنها طبقهبندی شده است، دیفایها نیز در ابتدای جریان تحولساز خود هستند و در آینده ردیفهای بیشتری از آنها سر علم خواهند کرد.
دیفای 1 شبیه مقطع کارشناسی است که برای رشتههای متنوعی تعریف میشود و هر کدام ویژگیها و کاربرد خاص خود را دارند. اما مقطع کارشناسی اگرچه برای هر رشته ویژگیهای خاصی دارد، اما همچنان عمومی است و این امکان عمق گرفتن در مباحث آن و انشعاب گرفتن به شاخههای نافذتر است که به فارغالتحصیلانش انگیزه نوآوری میدهد.
دیفای 2 نیز مقطع کارشناسی ارشد از دیفای 1 است. هرآنچه بسترسازی شده بود، حال باید عمیقا تحقیق شود، کاربردهایش گسترش یابد و مسیر برای خلق ایدههای ناباورانه و جسورانه باز گردد. DeFi 2.0 تحقیق آرمانهای پروژههای دیفای در دایرهای گستردهتر و برای دریافت سهم بیشتری از اقتصاد جاری است.
پیشنهاد می کنیم مقاله اندیکاتور چیست را حتما مطالعه نمایید.
تحول دیفای و نفوذ آن به لایه های مختلف اجتماعی
در امور مالی متمرکز، وقتی شما به تسهیلات مالی نیاز دارید (پول قرض بگیرید!) سراغ بانکها و موسسات مالی میروید. در DeFi شما به یک اپلیکیشن غیرمتمرکز، dAPP، یا همان پروژه در دیفای میپیوندید که به کاربران و اعضای خود اعتبار قرض میدهد.
اعتبار مورد نیاز برای تخصیص این وام را اعضاء پروژه غیرمتمرکز تأمین میکنند و هیچ کدام از دو طرف نیاز ندارند که یکدیگر را بشناسند و تقریبا هیچ اطلاعات هویتی رد و بدل نمیشود. تمام این روابط و بده بستانها را نیز قراردادهای هوشمند تعریف و تسهیل میکنند. در نتیجه، سرعت ارائه خدمات بالا میرود و خطای انسانی به سرحد صفر میرسد.
اما تمام این ساختار و گردهم جمعشدنها بیدلیل و برای رضای خدا نیست؛ بلکه هدف درآمدزایی و مزیتهای رقابتی و تجاری است. بخصوص، این استخر نقدینگی است که امکان ارائه تسهیلات، تعریف انواع اپلیکیشنها و سایر فعالیتها در دیفای را ممکن میسازد.
هرچقدر استخر کوچکتر شود، اما تقاضا برای آن بالا باشد، ارزش آن افزایش مییابد. اما این افزایش حدی دارد و از جایی به بعد، باعث سرخوردگی برای کاربرانی میشود که میخواهند به توکن، تسهیلات، رمزارز و …، دسترسی پیدا کنند. بنابراین، تبادل، شیوه انجام معاملات و نقدینگی مسائل بسیار مهمی هستند که اتفاقا، مشکل اصلی در ساختارهای DeFi را نیز تعریف میکنند.
بهویژه، شما همزمان با فناوریهایی چون بلاکچین به قدرت مالی و مشارکت گسترده نیاز دارید تا بتوانید یک چهارچوب مالی را زنده نگه دارید. اما دنیای کنونی، دنیای تحسین و ولع برای دیجیتال است و هر تعریفی حول مفاهیم فناوری و دیجیتالی سازی، مخاطبان زیادی را به خود جلب میکند.
در حضور این جذابیت و عطش برای مشارکت در آن، دیفای به یک دشت بزرگ برای ورود اعضای بیشتر و تعریف پروژههای کریپتوی مختلف مانند اتریوم، چینلینک و …، تبدیل میشود. با افزایش پروژهها، کاربردها توسعه مییابند و نظر افراد عادی نیز جلب دیفای میشود. در این موقعیت است که مبادلات رمزارز بروز میکند و صرافیهای و کیفهای پول دیجیتال ظهور میکنند.
پیشنهاد می کنیم مقاله استکینگ ارز دیجیتال را نیز مطالعه نمایید.
استخراج، مالکیت و معامله کریپتوها
چنانکه گفته شد، این استخرهای نقدینگی هستند که بقای پروژههای کریپتو را ممکن میسازند. این استخرها را میتوان با خرید توکنها و کوینهای استخراج یا تولیدشده تأمین کرد، یا با مشارکت در محاسبات پیچیده یا خدمات پلتفرم، سکههایی به این استخر دیفای اضافه کرد.
توجه کنید که وقتی حجم این استخر زیاد میشود، تقاضا باید با همان میزان رشد کند، وگرنه جذابیت و انحصار داراییهای آن ذوب میشود و کلیت پروژه دیجیتال شکست میخورد. برای همین است که بلاکچینها یا با توکن و کوینهای محدود تعریف میشوند یا فرایند پیچیدهای برای دستیابی به بینهایت محصول آنها باید طی شود.
وقتی استخر نقدینگی با عدم تعادل مواجه میشود، اعضاء اصلی شبکه بلاکچین دست به کار میشوند و راهکارهایی چون سوزاندن نقدینگی موجود یا ارائه کوینهای کمتر برای ارائه خدمات در بلاکچین را به اجتماع خود پیشنهاد میدهند.
به زبانی ساده، این نقدینگی و شیوه چرخش ارزش و دارایی در پلتفرم است که بقاء یا سقوط آن را تعریف میکند. نقدینگی همچنین، نقطه عطفی در کاهش سرعت دیفای 1 و ظهور دیفای 2 است.
پیشنهاد می کنیم مقاله بهترین پروژه های دیفای را نیز حتما مطالعه کنید تا بهترین های سال جاری را بشناسید.
تفاوت دیفای و دیفای 2
نقطه عطف دیفای 2، تمرکز اختصاصی آن بر نقدینگی استخر دارایی است. در پروژه های دیفای 1 گروههای مختلف مبالغ زیادی از توکنهای خود را در استخر نقدینگی قرار میدهند، با این امید که سرمایهگذاران پروژه را جذاب ببینند و برای کسب سهمی از آن به پروژه بپیوندند.
اگرچه در ابتدا این راهکار کارآمد است و سرمایهگذاران را جذب میکند، اما اتکای بیش از اندازه پروژه DeFi به ورود سرمایهگذاران و بزرگتر شدن استخر نقدینگی، باعث افزایش ریسک در بروز نوسانات شدید و عدمقطعیت بیشتر در معاملات میشود.
به عبارتی، وقتی تمام انگیزه یک سرمایه گذار، درآمدزایی پروژه و نه ماهیت و هدف آن باشد، آنگاه هر وقت فرصت سرمایهگذاری بهتری بروز کند، سرمایهگذار پروژه دیفای را رها میکند. حال اگر این فرصت جدید در تیررس سرمایهگذاران بیشتری قرار گیرد، و همزمانی در خروج از بازار ایجاد شود، فاجعه رخ میدهد.
شبیه سرمایه گذاری ایلان ماسک بر رمزارزها، وقتی او یک توکن یا ارز خاصی را رها میکند، همه دنبال او راه می افتند و پروژه را تنها میگذارند. در این حالت است که سقوط قیمتها و رکودهای طولانی در معاملات و فعالیتهای آن بروز میکنند.
پیشنهاد می کنیم مقاله فیشینگ چیست را نیز حتما مطالعه کنید.
پاسخ DeFi 2 به مشکل نقدینگی
پروژه های دیفای 2 پاسخی به این مشکل اساسی در تعریف مالی غیرمتمرکز هستند. پروژه ها باید بر جذابیت ساختاری و عملکردی و جذب سرمایهگذاران وفادار تمرکز کنند. در ساختار دیفای 1 چنین قابلیتی اگرچه وجود دارد، اما از نظر محاسباتی و تئوری بسیار پر هزینه است (به این فکر کنید که چقدر سخت است به ایده و پروژهای شبیه بیتکوین برسید).
درواقع، در DeFi 2.0 بقای پروژه بیشتر از اینکه بر استخرهای نقدینگی قلاب شود، بر محور کاربرد و خصوصیات آفرینش کارایی در بلاکچین و ابزارهایش حرکت میکند. مثل اینکه شما بر روی گوگل یا اپل سرمایهگذاری کنید، جذابیت آن را بیشتر از قدرت مالی، تقاضا و کاربردی بودن فعالیتهای آنها تعریف میکنند.
پیشنهاد می کنیم مقاله مربوط به وام گرفتن در دیفای را نیز مطالعه کنید.
یک مثال برای درک بهتر دیفای 2: OlympusDAO
OlympusDAO درواقع نماینده و شاخصترین معرف مفهوم DeFi 2.0 است. برای بسیاری از عاشقان کریپتو، OlympusDAO هیجانانگیزترین تجربه در مالی غیرمتمرکز است. درواقع، این خلاقیت منحصربهفرد این پروژه برای حل مسئله نقدینگی و دیگر مسائل در دیفای 1 است که نگاهها را به آن خیره کرده است.
این پروژه، یک پروتکل ذخیره ارزی غیرمتمرکز است. در اصل، OlympusDAO یک توکن تحت عنوان OHM دارد که تمام عملیات خود را حول آن تعریف می کند. این عملیات شامل، استیکینگ، ارائه اوراق قرضه دیجیتال، تأمین نقدینگی و غیره هستند.
هر OHM توسط مجموعهای از داراییهای کریپتو پشتیبانی میشود؛ این مجموعه یک ارزش زمینهای به توکن میدهند. بنابراین، OHM یک حد ضرر ذاتی دارد که از نظر تئوری، هرگز از آن پایینتر نخواهد رفت.
بهطور دقیقتر، ارزش هر توکن OHM در بدترین حالت، معادل ارزش چند دارایی کریپتو خاص است که مجموع قیمت آنها، حداقل قیمت این توکن خواهد بود. حال، هرچقدر فعالیت OlympusDAO و معاملات آن با ارزشتر شود، توکن OHM اوج بیشتری می گیرد، اما برای سقوط آن همیشه یک تشک نرم و خیال آسوده وجود دارد.
جهت بررسی والت avalanche پیشنهاد می کنیم مقاله کیف پول اوالانچ را حتما مطالعه نمایید.
یک حرکت زیرکانه در قالب دیفای 2
وقتی یک معاملهگر، به هر دلیلی، توکنهای OHM را با قیمت پایینتر از مبنا معامله میکند، ارزهای دیجیتال پایهای که با توکنهای OHM معامله شدهاند با حجم بیشتری وارد پروژه OlympusDAO میشوند. این فرایند به bonding مشهور است و منظور از آن، تبادل ارزش بین پروژههای مختلف است.
بنابراین، پروژه OlympusDAO، با هر قیمتی که توکنهای آن معامله شوند، گسترده و گستردهتر میشود زیرا تمام نقدینگی منتصب به رمزارزهای ورودی را به خود اختصاص میدهد. با داشتن یک استخر بزرگ، اعضای این شبکه قدرت بیشتری دارند و با تنوع دارایی که ایجاد شده، میتوانند وارد پروژههای دیگر و فعالیتهای آنها شوند.
دیگر مشکلات DeFi 2.0
علاوه بر مشکل نقدینگی که اصلیترین مشکل در مسیر گسترش مالی غیرمتمرکز است، موانع دیگری چون مقیاسناپذیری و پیچیدگی پلتفرمها وجود دارند که در ادامه با جزئیات بیشتری آنها را توضیح میدهیم.
پیچیدگی ساختار پلتفرم ها
مشکل دیگری که دیفای 1 و پروژههای آن دارند، پیچیدگی پلتفرمهای مختلف آن است. درواقع، وبسایتها و اپلیکیشنهایی که به عنوان یک پروژه DeFi تعریف میشوند، برای سرمایهگذاران و علاقهمندان تازهوارد بیش از اندازه پیچیدهاند و همین امر باعث بازگشت درصد زیادی از آنها به دنیای مالی متمرکز میشود، چراکه بانکها قسمت عمده عملیات را برای شما انجام میدهند.
بنابراین، هدف دوم در تعریف پروژه های دیفای 2، تسهیل در ساختار و کاربر پسندتر بودن پلتفرمها است. همچنین، با وجود تحرکات در صنایع مختلف و نفوذ دیجیتال به اجزای زندگی انسان مدرن، بستر برای توسعه ساختارهای غیرمتمرکز وجود دارد، فقط پیچیدگی در استفاده از پلتفرمها است که مانع ورود تازهواردها شده است.
مقیاس پذیری DeFi 2.0
مشکل دیگر مقیاسپذیری در پروژههای دیفای است. با افزایش تعداد مشارکت کنندگان و بالا رفتن آمار تراکنشها، سرعت کاهش مییابد و رضایت مشتریان فدای توسعه فعالیتها میشود. هدف سوم در تعریف پروژههای دیفای 2، ایجاد بسترهایی منعطف و مطلوب برای مقیاس گرفتن است و این مقیاسگیری سریع تفاوت دیفای با دیفای 2 را پر رنگتر خواهد کرد.
برای مثال، بیشتر پروژههای کنونی بر بستر بلاکچین اتریوم تعریف شدهاند که از مشکل سرعت پایین در انجام تراکنشها رنج میبرد. پروژه های زیادی در قالب دیفای 2 در حال ظهور یا در مرحله ایدهپردازیاند که بهطور اختصاصی بر سرعت و حفظ ویژگیها در مقیاسهای گسترده تمرکز دارند. شاخصترین مثال در این موضوع، تلاش برای افزایش سرعت تراکنش در اتریوم به 100000 تراکنش در ثانیه است.
پروژه های DeFi 2.0 و رویکردی نوین در تجاری سازی
در مرحله جدید از تعریف ساختارهای مالی غیرمتمرکز، تمرکز پروژهها بیشتر از کاربران، بر روی تعامل بیشتر با کسبوکارها و تبدیل شدن به ابزار و بستری برای فعالیت آنهاست. درواقع، حال که نگاهها جلب دیفای و مفاهیم کانونی آن شده، نوبت به استفاده از قدرت مالی و تجربه تجاری صنایع دیگر برای گسترش آن رسیده است.
استقرار همهجانبه مالی غیرمتمرکز منوط به مشارکت صنایع مختلف در پروژههای آن و سرمایهگذاری آنها بر روی توکنها، کوینها، خدمات و اپلیکیشنهای دیجیتال است. در این مسیر جدید، تجاریسازی در کانون توجه پروژهها قرار میگیرد و مزیت رقابتی و کاربردی بودن پروژهها به ابزاری برای توسعه و گسترش آنها بدل میشود.
دائو در قلب پروژه های دیفای 2
اگرچه مالی غیرمتمرکز با هدف تمرکززدایی از فعالیتهای اقتصاد خرد و کلان و امکان مشارکت مساوی افراد ایجاد شد، اما همچنان تعداد زیادی از پلتفرمها را نهادها و گروههای متمرکز کنترل میکنند. در مرحله بعد از مالی غیرمتمرکز، پروژه های دیفای 2 به استقلال بیشتر سرمایهگذاران و حذف حداکثری کنترل متمرکز خواهند پرداخت.
بهویژه، در DeFi 2.0 دیگر موضوعات مالی نیستند که در کانون توجه قرار میگیرند، بلکه هدف نفوذ به تمام صنایع و روابط اجتماعی است. بنابراین، در آینده پروژه های دیفای 2، نه فقط مالی، بلکه مفهوم دائو قرار دارد و جهت به سمت تعریف سازمانهای مستقل در بستر اینترنت است.
مثال هایی از پروژه های DeFi 2.0
حال که با این ورژن جدید از مالی غیرمتمرکز آشنا شدهایم و به اهداف آن پی بردیم، بیایید به چند نمونه از پروژههای آن و هدف از ایجاد آنها بپردازیم.
پروژه Synapse
سیناپس یک پروژه بازارساز خودکار یا AMM است که شباهت زیادی به چرخ دنده برای چرخیدن صنعت مالی غیرمتمرکز دارد. در واقع، سیناپس یک پل دیجیتال برای اتصال انواع پروژهها به یکدیگر و ایجاد امکان تبادل دارای بین پروژههای مختلف و معامله انواع رمزارز و توکن برای سرمایهگذاران است.
پروژه Rarible
این پروژه، یک سازماندهی دائو برای تعریف و مبادله بهترین NFTها است. مدل حکمرانی در این پروژه بسیار نوآورانه و برای عبور از موانع پیش روی پروژههای دیفای 1 طراحی شده است. توکن اختصاصی آن RARI است و پلتفرم از آن برای مدیریت داراییها، رأیگیری و تعریف عملیات مختلف استفاده میکند.
پروژه Alchemix
پروژه Alchemix یک پروتکل از جنس دیفای 2 است که برای تعریف سیستم ارائه تسهیلات در بستر بلاکچین و از جنس دیجیتال، تعریف شده است. این پروژه نیز بر روی بلاکچین اتریوم تعریف شده و ساختار جالبی در پرداخت وام و بازپرداخت خودکار در طول زمان دارد.
پروژه Curve Finance
این پروژه، یک دائو با صرافی، استخر نقدینگی و استیبلکوین اختصاصی خود است. کمی دقیقتر، Curve Finance یک صرافی غیرمتمرکز با تمرکز بر روی سواپ کردن استیبل کوینهاست که بر روی بلاکچین اتریوم تعریف شده است.
ارزهای دیجیتال دیفای 2
ارزهای دیجیتال دیفای 2، توکنها و کوینهای پروژههای جدید دیفای هستند که در بازار معاملات ارز دیجیتال مبادله میشوند. ارزهای دیجیتال دیفای 2 برای انجام امور استکینگ، جمعآوری سرمایه لازم برای توسعه پروژهها، افزایش نقدینگی و ایجاد استخرهای نقدینگی استفاده میشوند. وبسایت DefiLlama یک مرجع مناسب برای بررسی ارزهای دیجیتال دیفای 2 است که به صورت روزانه به روز میشود.
موارد زیر، نمونههایی از بهترین ارزهای دیجیتال دیفای 2 برای معامله هستند:
- Rari Capital
- Convex Finance
- Uquid
- Tokemak
- Frax Protocol
- Abracadabra
- Algorand
- Centrifuge
- The Graph
متاورس و دیفای
ارزهای دیجیتال دیفای 2 همان جریان و تعریف مالی مورد نیاز برای استقرار نظامهای اجتماعی مجازی هستند. درواقع، پروژه های دیفای 2 بستر لازم برای ایجاد متاورس و انتقال واقعیت کنونی به فضای مجازی را فراهم میکنند. در این انتقال، بلاکچینها به چهارچوبهای غالب در تعریف متاورس تبدیل میشوند و شبکههای اجتماعی مبتنی بر آن به شهرکهای متاورسی بدل میشوند.
جمع بندی:
دیفای 1 بیشتر از هر چیز دیگری، از مشکلات متناظر با نقدینگی رنج میبرد. برای ترمیم این شکاف، DeFi 2.0 شکل گرفته که از ایدههای خارقالعادهای مانند آنچه در OlympusDAO استفاده شده، برای عبور از این مانع و گسترش دنیای مالی غیرمتمرکز بهره میگیرد.
با این حال، چنانکه از مثال OlympusDAO بر میآید، پروژههای موجود در دیفای 2 پیچیدگی بیشتری دارند و نوآوری در آنها مفهومی منحصربهفردتر دارد. با این حال، با بروز خلاقیتها در بطن پروژههای جدید از دیفای 2، مسیر برای ظهور پروژههای بیشتر باز خواهد شد.
همچنین، نقدینگی تنها معزل پیش رو نیست، مقیاسناپذیری و پیچیدگی پروژههای کریپتو ازجمله موانع دیگرند که بر سر راه توسعه مالی غیرمتمرکز قرار دارند. دیفای 2 یک جهش به نسل جدیدی از پروژههای DeFi است که در آنها نقدینگی دیگر یک مشکل نیست و مقیاسگیری نه یک مانع، بلکه یک جذابیت است که پروژه برای آن ولع دارد.
سوالات متداول
1- پروژه های دیفای 2 چقدر موفق بودهاند؟
یکی از مهم ترین اهرم ها برای استقرار و ماندگاری پروژه های دیفای 2، ورود نقدینگی به بازار ارزهای دیجیتال دیفای 2 است. بسیاری از پروژه های دیفای 2 هدف خود را بر ایجاد پل های جدید به مالی سنتی و ورود نقدینگی بیشتر به پلتفرم های خود بنا نهاده اند. بنابراین، انتظار می رود که پروژه های دیفای 2 با قدرت و عملکرد بهتری استراتژی های مالی غیرمتمرکز را پیش ببرند.
2- هدف اصلی در دیفای 2 چیست؟
هدف اصلی در پروژه های دیفای 2، دور کردن مردم از سیستم مالی سنتی با تمرکززدایی از فعالیتهای مالی و کاربر پسند کردن محصولات مالی است. ارزهای دیجیتال دیفای 2 همان ابزارهای انگیزشی برای جذب سرمایه گذاران به دیفای 2 هستند.
3- شاخص ترین تفاوت دیفای و دیفای 2 چیست؟
اصلی ترین تفاوت دیفای و دیفای 2، مقیاس پذیری بیشتر در ویرایش دوم است. دیگر تفاوت دیفای و دیفای 2 در سرعت بالا خود را نشان می دهد. در نتیجه، عملیات در دیفای 2 با سرعت بالاتری پیاده سازی می شوند و هزینه های کمتری بابت کارمزد از کاربران دریافت می گردد.
4- ریسک ارزهای دیجیتال دیفای 2 چقدر است؟
به طور کلی، ریسک موجود در بازار معاملات ارزهای دیجیتال فراتر از ریسک بازارهای سنتی مانند بازار بورس است. بخصوص، نوسان در ارزهای دیجیتال دیفای 2 بسیار بالاست و صعود و نزول های ناگهانی، هم زمان با سودآوری بالا، می تواند چاه های عمیقی برای دفن سرمایه های معامله گران باشد. بنابراین، برای ورود به این بازارها اولین گام آموزش مفاهیم، ابزارهای معامله گری، اتمسفر پروژه های دیفای 2 و موارد مشابه است.
درباره نویسنده
وریا وکیلی
ثبت نظر جدید